روانشناسی رنگ ها(رنگهای مرئی)

روانشناسی رنگ ها(رنگهای مرئی)

روانشناسی رنگ ها

واکنش نسبت به رنگ تا حد زیادی (نه کاملا) مادرزادی است. درک چگونگیدیدن رنگ جهت تحسین میزان پیچیدگی سیستم بینایی، اهمیت ویژهای دارد.چشم نیز، به مانند گوش به امواج انرژی واکنش نشان میدهد. هم امواج نورانی مرئی و هم امواج رادیویی، از جمله موارد متعدد انرژی الکترو مغناطیسی هستند که از اشعه های کیهانی در بالاترین سطح تا نیروی الکتریکی انتقالی در پایین ترین سطح، طبقه بندی می شوند. این اشکالی انرژی متفاوت هستند چون آنها در طولی موجهای مختلفی در نوسان هستند. امواج خاصی انرژی در یک محدودهٔ معین را طیف نمای مرئی (Visible Spectrum) می نامند. رنگهایی که واقعاً ما می بینیم از نور ماوراء بنفش تا مادون قرمز، همگی مرئی هستند یعنی پایین تر از مادون قرمز و بالاتر از ماوراء بنفش نامرئی هستند. طیف یا رنگمایه معمولاً توسط طول موج برتر ایجاد می شود. همانطور که لومینانس (میزان تاریکی یا روشنی یک رنگ) با مقدار انرژی الکترو مغناطیسی تعریف می شود.

احساسی و ادراک رنگ با طول موجی تعریف می شود که به “رتینا”ی چشم می رسد. رتینا غشای حسگری است که پیامهای دو چشم را در (مغز) از هم تفکیک می کند. خط (میله ای) و مخروط (Retina) نسبت به نور عکس العمل نشان می دهد. این عکس العمل به واسطهٔ یک فعل و انفعالی الکتروشیمیایی است که سیگنال ها را به بخش بصری مغز ارسال می کند. گیرنده های متعددی هستند که مکلف به انجام دادن این اعمال خاصی هستند و نسبت به ارتعاشات مقطعی غشای(Curtain) حساسند.

هر رنگ، طول موج مخصوص به خود را دارد که جایگاه آن رنگ رادر طیف رنگی تعریف میکند. دانشجویان هنر از دیر باز رنگهای قرمز، نارنجی، زرد، سبز و آبی را در نظام (Indigo) رنگها بر اساس رنگین کمان خیالی (Roy G.BiV) که نشان دهندهٔ نمونهٔ کاملی از نظام در طیف رنگی است می شناسند، بلندترین قوسی این رنگین کمان و طولانی ترین آن (به لحاظ طول موج) قرمز است و در عین حالی که بنفش کوتاه ترین آن است و در این میان طیف های رنگی دیگر ظاهر میشوند. وقتی این امواج نور وارد چشمان ما می شوند چشمان ما حسی از رنگ و نور تولید می کنند.

اطلاعات مرئی به شکل انرژی نوری دائماً به رتینا (Retina) می رسد و تصویری را در پرده بینایی یا غشا (Curtain) شکل می دهد که بیشتر شبیه یک رایانه عملی کرده که اطلاعات ارسالی از رتینا (Retina) را گردآوری و به اطلاعات ضبط شده در حافظه وصل می کند. مشکلی است که بتوان میان کاربرد دقیق چشم و تعابیری که مغز اران اطلاعات استفاده می کند،تفاوت گذاشت.چون واکنش های روحی،روانی، احساسی و زیبایی شناسی به رنگ بسیار پیچیده است. در نتیجه ماهیچگاه نمی توانیم بین آن چیزی که “می بینیم ” و چیزی که میدانیم “تفاوتی قایل شویم.

برای فهم این موضوع پیچیده باید گفت از تمام سیگنالهای بصری که از چشم اجازهٔ ورود به بخشی دیداری مغز را دارند، فقط ۲۰درصد به غده هیپوفیز میروند که غده درون ریز اصلی بدن است. مثالی بهتری از نتیجهٔ درگیری غدهای غیر از رنگ قرمز وجود ندارد.