۲۶ مورد که به معمار ها ارتباط دارد
۲۶ مورد که به معمارها ارتباط دارد ؛ کار کردن در معماری همیشه یک مسألهی چالشی بوده است و هیچ وقت نمیدانید چه اتفاقی خواهد افتاد. در اینجا ما یک لیست از مواردی مانند اتمام پروژه، کار کردن با کارفرما و یا سر وکلهزدن با آدمهایی که هیچ ایدهای نسبت به معماری ندارد، تهیه کردهایم که همه با آنها آشنا هستیم.
گاهی هیچ چیز لذتبخشتر از گوشدادن به موسیقی مورد علاقه و کار کردن بر طراحی و یا مدل نیست.
دیدن ساختمانهایی که همیشه دوست داشتهاید ببینید احساس فوق العادهای میدهد.
تخفیف نرمافزارها برای دانشجویان همچنان جز مقدمات است.
هنگامی که شما مطمئن هستید که مدلتان به دلیل تحمل زیاد ممکن است بشکند ولی استاد یا کارفرمای شما اصرار دارد که آن را در زاویهای عجیب نگه دارد.
تجربهی احساس خوبی که زمانی که یک طرح را برای چاپ میفرستید و چاپگر به خوبی کار میکند، برگهی مناسبی را انتخاب کردید و با زاویهی صحیح چاپ میشود.
حس پیروزی درونی که زمانی تجربه میکنید که قبض پرینتهای شما از آنچه انتظار داشتید کمتر میشود. و یا حس شکستی که از بیشتر شدن مبلغ قبضتان تجربه میکنید. حس ترس خیلی زیاد را زمانی تجربه میکنید که میخواهید مبلغ قبض را ببینید.
وقتی که حس شما کمی بیشتر از معمول نسبت به پروژه خوب است و میدانید اتفاق بدی در راه است.
خودنمایی کردن با کتابهایی که هیچگاه زمان ندارید که مطالعهشان بکنید ولی به عنوان دکور دوستشان دارید.
یک ساعت اول را به نفرین کردن خود میپردازید که چرا در این موقعیت هستید و قول میدهید که آخرین بار باشد ولی بعد از آن هم مطابق برنامه پیش نمیروید.
حس عارفانهای که زمانی تجربه میکنید که بدون هیچ زحمتی فایلهای خود را بازیابی میکنید چون قبلاً از آنها فایل پشتیبان تهیه کرده اید.
حس پیروزیای که زمانی رخ میدهد که برای یک طرح کوچکی که فقط آن را اسکن کردهاید که داشته باشید، یک کاربرد خوب پیدا میکنید.
هنگامی که کاری کاملاً بی ارتباط با معماری انجام میدهید و ناگهان چیزی به شما الهام میشود که باید همه چیز را رها کنید و آن را روی هر گونه صفحهی در دسترسی بکشید.
قدم زدن در دفترکار و درخواست کردن از افراد برای بستن نرمافزارهایی که با آنها کار نمیکنند زیرا تنها تعداد محدودی نرمافزار دارای لایسنس وجود دارد.
اگر با یک غیر معمار راجع به معماری صحبت کنید او تنها اسامی مشهوری مانند Frank Gehry، Frank Lloyd Wright، را به زبان خواهد آورد.
لحظهای که عضلات آدم منقبض میشود وقتی فردی که معماری نمیداند مانند یک معمار اصلاح چند کار در یک کار را به کار میبرند بدون اینکه معنی آن را بدانند.
وقتی یک تمرین خیلی سخت را در آخرین لحظه تحویل میدهید و تا ۱۲ ساعت بعد به زندگی عادی بر نمیگردید.
اینکه توضیح دهید یک BIM چگونه طراحی میشود بیشتر از این طول میکشد که خودتان بخواهید انجام دهید. ولی باز هم با این امید واهی که این آخرین بار است، توضیح میدهید.
حس بهتزدگی همراه با خوشحالی، زمانی که مشتری یا منتقدان بصورت غیرمنتظره از کار شما خوششان میآید.
هیچ چیز به این اندازه خوشحالکننده نیست که انگشتهای سالم و دستنخورده داشته باشید، زیرا شما با قلم فلزی و تیغهای سالم کار میکنید.
وقتی در حال فراگیری نرمافزار جدید هستید و از دستورهای مشابه نرمافزارهای دیگر استفاده میکنید و جواب میگیرید.
احساس خوب حاصل از پیدا کردن یک راه حل میانبر برای یک کار زمانبر و تماشا کردن بقیه.
اولین برش زدن به مرکز فوم که حس برش زدن کره را دارد.
مجبور هستید با نسخهی تنبل قبلی خودتان کنار بیایید و تبدیل بشوید به یک فردی منظم و توانمند در دستهبندی اطلاعات برای اینکه در امتحانات موفق باشید.
زمانی که طراحیهای روی دستمال کاغذی شما دقیقاً چیزی هست که میخواهید.
با اینکه میدانید تغییرات لحظه آخر پروژه را تغییر نمیدهد ولی همچنان تا خراب کردن پروژه ادامه میدهید و یا اینکه در حالی که بهتر نشده است آنرا تحویل میدهید.
یکی از حسهای رضایت بخش ترک کردن دفتر در ساعت ۵ آخرین روز کاری است در حالی که همهی پروژهها انجام شده است.
منبع: archdaily
گردآوری و ترجمه تحریریه پویانو|نزاکتی